به گزارش سرویس اخبار فناوری پایگاه خبری عصر فناوری ،
تاریکی می چرخد.
پاهای مودار رتیل روی صورت شما می خزند. یک مار در حال لغزش پاهای شما را احاطه کرده است. بالهها دور شما حلقه میزنند و با قدم زدن در آبهای تیره و عمیق به آرامی نزدیکتر و نزدیکتر میشوند.
دندان های شما در یک دوش مینا از دهان می افتند. تو با چیزی جز لباس زیرت جلوی جمعیت زیادی ایستاده ای…
تو بیدار میشی عرق صورتتان را می پوشاند، قلبتان در تاریکی اتاقتان با صدای بلند می تپد، و حواس سرگردانتان به دنبال تعادل هستند. شما خوب هستید. تو در امانی.
این فقط یک کابوس بود.
چیزهای کابوس
کابوس ها می توانند کل شب شما را خراب کنند. آنها تهاجمی هستند – رویاهای واضح و هولناکی که ما را به برزخ آخر شب محکوم می کنند، نیمه خواب و لرزان در تاریکی. وحشت و وحشت، همدستان مشترک مغز مبتلا به کابوس هستند، که می توانند با تطبیق ذهن تجربه رویای وحشتناک خود با بازگشت ناگهانی به واقعیت، باقی بمانند.
غیر معمول نیست. با توجه به آموزش خواب، تخمین زده می شود 50٪ تا 85٪ از بزرگسالان ایالات متحده گزارش می دهند که گاه به گاه کابوس می بینند، و تا 5٪ از ایالات متحده کابوس های منظم را در نتیجه اختلال کابوس تجربه می کنند. برای اردوگاه دوم، اپیزودهای مداوم شبانه نوعی پاراسومنیا یا اختلال خواب مخرب است. از فلج خواب تا راه رفتن در خوابپاراسومنیا می تواند تأثیر بسیار جدی تری بر کیفیت خواب و زندگی بیداری داشته باشد.
اگر فقط یک کابوس گاه به گاه را می بینید – شاید هر دو هفته یک بار یا بیشتر – معمولاً تشخیص دقیق دلیل آن بسیار آسان است. محرک های رایج کابوس عبارتند از استرس، بهداشت بد خواب، اضطراب، افزایش آدرنالین یک فیلم ترسناک و بیماری ها (به ویژه تب).
اما زمانی که این کابوسها شروع به تخریب کیفیت خواب شما میکنند و ذهن شما را در ساعات بیداری شما آزار میدهند، آن وقت است که جای نگرانی وجود دارد.
برای بیش از 10 سال، جما سیمپسون، دانشجوی روانشناسی، کابوس های مخربی را تجربه کرده است که به طور معمول بر خواب و زندگی روزمره او تأثیر می گذارد.
او گفت: «خواب همیشه بعد از یک کابوس بدتر است. آنها همیشه زنده هستند، بنابراین من تمایل دارم در چند روز آینده به طور ناخواسته روی آنها مارینت کنم تا زمانی که ضربه کمی محو شود.
او کابوس های خود را به ندرت حساس و تا حد زیادی آسیب زا توصیف می کند، با خشونت و تجربیات گرافیکی معمول. می تواند به طرز باورنکردنی با موضوع مواجه شود.
او گفت: “یک بار خواب دیدم که پدرم مرا با چوب بیسبال آلومینیومی در یک گالری هنری کتک زد.” “بخش گالری هنری بسیار خاص و عجیب بود. … من همچنین کابوس هایی در مورد تجاوز جنسی و خشونت دیده ام.”
سیمپسون به عنوان یک دانشجوی روانشناسی، به خوبی با نظریه فروید در مورد رویاها آشنا است، که در آن رؤیاها نشان دهنده امیال و احساسات ناخودآگاهی هستند که مغز به پردازش آنها نیاز دارد.
او گفت: “تمام تثبیت حافظه شما در خواب اتفاق می افتد.” «فکر میکنم به احتمال زیاد روزهایی که کابوس میبینم، چیزی را میدیدم که مرا از آسیبهای روحیام آگاه میکرد، حتی اگر در آن زمان فکر دیگری نکرده بودم.
به گفته دن فورد روانشناس خواب از کلینیک خواب بهتر اوکلند، تلاش برای تعبیر خواب پس از بیدار شدن تنها زمانی می تواند مفید باشد که باعث آرامش شما شود.
او گفت: «تعبیر کلی این است که چیزی کاملاً درست نیست، و به همین دلیل است که شما دچار کابوس میشوید، بنابراین من احتمالاً در این سطح باقی میمانم». “چون به طور کلی با رویا دیدن چه می بینید، درست است؟ این خیلی مزخرف است.”
“شما ممکن است وقت خود را صرف چیزی می کنید که واقعاً چندان مهم نیست. اگر آن چیزی تکراری و مرتبط با آسیبی است که از سر گذرانده اید، احتمالاً نیازی به تفسیر نیست.”
واقعا در مغز شما چه اتفاقی می افتد؟
طبق گفته سایت خواهر CNET Healthline، مغز انسان به طور کلی چهار مرحله خواب را در طول یک شب طی می کند.
این مراحل با فعالیت مغز و بدن متفاوت متمایز می شوند و عمق خوابی را که فرد تجربه می کند نشان می دهد – معمولاً از طریق نوار مغز یا EEG اندازه گیری می شود.
مرحله اول شامل این است که مغز و بدن به آرامی در خواب قرار می گیرند – ضربان قلب شما تنظیم می شود، سیستم شما شروع به آرام شدن می کند و به طور معمول تا پنج دقیقه طول می کشد. مرحله دوم خواب سبک است، جایی که شما در آن مستقر شده اید اما کاملاً در عمق خواب مورد نیاز برای شروع رشد بافت، ترمیم سیستم و بازسازی سلولی غرق نشده اید.
مرحله سوم مرحله خواب عمیق است که به عنوان خواب موج آهسته شناخته می شود. در این حالت بدن کاملاً آرام است، امواج مغزی دلتا وجود دارد و هیچ حرکت چشمی وجود ندارد. بدن شما سلول ها را بازسازی می کند، سیستم ایمنی بدن شما تقویت می شود و ضربان قلب شما در کمترین حد خود است.
در نهایت، مرحله چهار چیزی است که به عنوان خواب حرکت سریع چشم یا خواب REM شناخته می شود. در اینجاست که میتوانید رویا ببینید، با فعالیت مغزتان افزایش یافته و چشمانتان به سرعت در حال حرکت هستند. برای اکثر افراد، اندام های آنها هنگام خواب فلج می شود.
معمولاً قبل از اینکه به خواب REM بخوابید، یک ساعت و نیم طول میکشد، بنابراین اگرچه ممکن است به محض اینکه سرتان به بالش برخورد کرد، احساس کنید که خواب میبینید، اما احتمالاً اینطور نیست.
فورد میگوید: «برای یک فرد معمولی، این بدان معناست که کابوسهای شبانه به احتمال زیاد در نیمه دوم شب اتفاق میافتند.
کابوسها فقط در خواب REM رخ میدهند، جایی که ذهن در فعالترین حالت خود است. در افرادی که عنصر فلج اندام مرحله چهار را تجربه نمی کنند، در این مورد نیز ممکن است راه رفتن در خواب یا رویاهای خود را اجرا کنند – اگرچه این امر مسلماً نادرتر است. دیگران تجربه می کنند فلج بدون خواب بخشی که می تواند در نوع خود وحشتناک باشد.
فورد گفت: اساساً کاری که ما انجام میدهیم این است که احساسات را پردازش میکنیم، آنچه احتمالاً میبینیم فردی است که به طور بالقوه بیش از حد برانگیخته است، بنابراین سطوح برانگیختگی یا سیستم عصبی سمپاتیک او تحریک یا فعال میشود، و پس از آن است. در خواب و در کابوسها خونریزی میکنند.»
کابوس در برابر وحشت شبانه
اگرچه از نظر نام مشابه، کابوس ها و وحشت های شبانه تجربیات قابل تعویض نیستند.
وقتی نوجوان بودم، خیلی از بچه ها مراقبت می کردم. یک شب، با یک خانواده جدید، شیفت پرستاری یکی از دوستانم را پوشش می دادم. شب خوب به نظر می رسید تا اینکه به رختخواب رفتند. پس از چهل دقیقه خواب، کودک 9 ساله بدون هیچ هشداری با فریاد از اتاق خواب بیرون آمد.
چشمانش کاملاً باز بود و به شدت به من خیره شده بود در حالی که همچنان فریادهای خونین از خود بیرون می داد. اگرچه به نظر نمی رسید اما هنوز خواب بود.
چیزی که والدین قبل از رفتن به من هشدار نداده بودند این بود که فرزندشان اغلب وحشت های شبانه را تجربه می کند که به طور مشخص از کابوس جداست و با گیجی، جیغ و صداهای دیگر همراه است.
فورد گفت: «هر دوی آنها پاراسومنیا هستند، اما در مراحل مختلف خواب اتفاق میافتند. بنابراین وحشت های شبانه به طور کلی در خواب غیر رویایی یا خواب غیر REM اتفاق می افتد و کابوس ها عمدتاً در خواب REM اتفاق می افتد.
این بدان معناست که وحشت شبانه معمولاً زودتر در چرخه خواب رخ می دهد. وحشت شبانه عمدتاً توسط کودکان بین 4 تا 12 سال تجربه می شود و معمولاً چیزی است که کودکان به سادگی از آن خارج می شوند.
یکی از تفاوت های کلیدی بین اختلالات کابوس و وحشت شبانه، عدم یادآوری است. در خوابی که از خواب بد بیدار می شود، عموماً به طور انتزاعی از برجسته ترین ویژگی های رویای خود – شاید یک چهره یا احساس ترسناک خاص – به یاد می آورد، در حالی که کسانی که دچار وحشت شبانه هستند تمایل دارند که از خواب بیدار شوند و هیچ خاطره ای از خواب خود نداشته باشند. اصلا تجربه آنها
در نتیجه، وحشت های شبانه می تواند برای اطرافیان خواب بسیار ناراحت کننده تر باشد. برای والدین، شنیدن فریادهای فرزندتان در نیمهشب چیزی است که فیلمهای ترسناک از آن ساخته شدهاند.
کابوس در هر خیابان
یک، دو، فردی برای شما می آید.
در دنیای سینما، کابوس مترادف با خطر است. از Nightmare on Elm Street گرفته تا Boogeyman، این فیلمها نه تنها جایگاه خود را در فرهنگ پاپ مستحکم کردهاند، بلکه اغلب به عنوان دلیل پشت کابوسهای دنیای واقعی هدف قرار میگیرند.
Healthline پیشنهاد می کند که اگر مستعد درونی کردن مطالب حساس هستید، ممکن است بهترین کاندید برای تماشای فیلم های ترسناک نباشید زیرا ممکن است بر خواب و سلامت روان شما تأثیر بگذارند. اما برخی از مردم کاملاً هیجان و ترس از این ژانر را دوست دارند – پس واقعاً کدام است؟
از منظر روانشناختی، فیلمهای ترسناک و هیجانانگیز تولید آدرنالین را در یک محیط کنترلشده تحریک میکنند – محیطی که برای شروع و همچنین توقف آن در دستان بیننده قرار دارد.
فورد گفت: “یکی از معیارهای تشخیص این است که کابوس نوعی تهدید برای تمامیت جسمانی شما باشد. بنابراین از این نظر، محتوای کابوس برای فرد مبتلا بسیار تهدید کننده است.”
مسئله این است که با ظهور تکنولوژی و جلوههای بهتر، فیلمها واقعیتر و تهدیدکنندهتر از همیشه به نظر میرسند – حتی زمانی که ما موجودات فانتزی مانند زامبیها و هیولاها را تماشا میکنیم.
اگر شما فردی هستید که نگرانیهای مربوط به سلامت روان مانند اضطراب، افسردگی و به خصوص PTSD را تجربه میکنید، تجربه تماشای یک فیلم ترسناک مطمئناً میتواند به شانس شما برای داشتن یک کابوس کمک کند.
سیمپسون میگوید: «من تمایل دارم از فیلمهای ترسناک دوری کنم، جایی که مردم در حال انجام کارهای ترسناک هستند. “اگر موجودات فانتزی هستند، من معمولاً خوب هستم، اما به عنوان یک قاعده کلی، به دلیل احتمال کابوسهای شبانه، واقعاً ترسناک تماشا نمیکنم.”
مغز من اینگونه است که میدانم هیولاها و موجودات فضایی (احتمالاً) واقعی نیستند، بنابراین میتوانم آن را توجیه کنم، اما اگر انسان باشد، کمی بیش از حد واقعی است.
الیزابت اولسن در فیلم Doctor Strange مارول در Multiverse of Madness بازی می کند.
با این حال، جای تعجب نیست که کابوسها چنین پایهای را در فرهنگ پاپ وحشت و هیجانی مستحکم کردهاند – رفلکس جنگ یا گریز که توسط فیلمهای ترسناک ایجاد میشود، همان رفلکسی است که وقتی از کابوس بیدار میشویم احساس میکنیم که تمامیت فیزیکی ما را تهدید میکند. .
اما برای بسیاری، تماشای کابوسهایی که در فیلم پخش میشوند، معمولاً با پایانی خوش، میتواند جایگزینی امنتر و کنترلشده به نظر برسد.
یکی از آرامشبخشترین و حتی نگرانکنندهترین ایدههای کابوسهای شبانه در فرهنگ پاپ، از Doctor Strange مارول در Multiverse of Madness میآید. این فیلم بیان میکند که وقتی رویا میبینید، دریچهای به زندگیای را که در یک جهان جایگزین انجام میدهید، تجربه میکنید.
با انجام این کار، نشان میدهد که همه رویاها و کابوسها میتوانند پنجرههایی به چندجهان باشند – جهانهای انتزاعی با قوانین، تجربیات و روشهای متفاوت. علیرغم عدم پشتوانه علمی، روند اخیر چندجهانی آن را به نظریه ای تبدیل می کند که تا حدودی راحتی را ارائه می دهد.
بنابراین، دفعه بعد که یک کابوس شدید دیدید، در نظر بگیرید که شاید در جایی – در یک جهان – نسخه ای از شما وجود داشته باشد که در حالی که لباس زیر خود را پوشیده است، رو به روی یک رتیل 12 فوتی گیر کرده اید.
اما این شما نیستید.
این فقط یک رویاست.
این محتوا از سایت های خبری خارجی بطور اتوماتیک دانلود شده است و عصر فناوری فقط نمایش دهنده است. اگر این خبر با قوانین و مقررات جمهوری اسلامی مناقات دارد لطفا به ما گزارش کنید.