به گزارش سرویس اخبار فناوری پایگاه خبری عصر فناوری ،
من باحال به نظر نرس من بی رحمانه پیر شده ام در 18 سالگی مورتن هارکت با بچه شیری بار ملاقات می کند. در حال حاضر من گری اولدمن دراکولا با یک سیب زمینی ملاقات می کند. با این حال من این هفته با باحال ترین مرد شهرم رابطه برقرار کردم. او و دوستانش به طور دسته جمعی به اتوبوس هجوم بردند، با موهای پرپشت، شلوار جین نازک و چشمانی خندان، به اطراف من باد میکشیدند، و فکر میکردند بهتر است افراد دوره گردی را که در کت اسکی و چادرهای مچ پا بود، اذیت نکنم.
چشمم به صفحه گوشی Cool Guy افتاد. قلبم تلنگر شد و کلماتی را گفتم که اخیراً یک میلیون نفر را در سراسر جهان متحد کرده است.
«اون شوری نرف، نه؟ وای!”
به من نگاه کرد و سری تکان داد. در یک لحظه من از دره ی نابسامانی پریدم و بخشی از گروه باحال او بودم. ما هیچ کار احمقانه ای مثل لبخند زدن یا مشت زدن انجام ندادیم، اما وصل شدیم. زیرا ما بخشی از جامعه مارول اسنپ هستیم.
جوامع بازی ACE هستند. ما بهعنوان شلاقزنان تک رقمی دور Pac-Man و Defender جمع میشدیم، با خوشحالی توصیههای ناخواسته و حتی کمتر مورد استقبال دکمههای بمب هوشمند یکدیگر قرار میدادیم. در مدرسه نکاتی را در مورد بهترین مسیرها برای Pac-Man با هم عوض میکردیم و با لحنهای محترمانه درباره اولین کسی که میدیدیم بازی را درست از طریق LaserDisc سکهبلع، که لانه اژدها بود، صحبت میکردیم.

سپس من بخشی از گروه اسپکتروم بودم که به کسانی که از Commodore 64s استفاده میکردند، به همان شکلی که قبیله Tiswas به Swap Shoppers نگاه میکردند، نگاه بدی میکرد.
من هرگز وارد جناحگرایی سگا علیه نینتندو نشدم، زیرا به عنوان میزبان GamesMaster، انتخاب یک طرف برای من سیاسی نبود. مثل این بود که بپذیری طرفدار کدام یک از تیم های فوتبال گلاسکو بودی. آنجا بوده است. انجام داد. برای اثبات آن نشانههایی را دریافت کردم.
اما من بخشی از جامعه Sensible Soccer بودم. و مدیر قهرمانی یکی. که تورنمنت های حضوری باشکوه و تیم های واقعی فوتبال لیگ یکشنبه را به وجود آورد. سپس چیزی به نام اینترنت آمد و جوامع بازی در سطح بین المللی شکوفا شدند. و این چیزی بود که من را بخشی از جامعه جهانی فیفا کرد.
در 18 ماه پس از ترک فیفا و جامعه آن، این تنها چیزی است که از دست داده ام. نه خود بازی، با منظره جهنمی جشن و مسمومیت آن با پیامهای فوری. من تعداد زیادی بازی را انجام داده ام که اگر هنوز به بردگی FIFA Ultimate Team می بودم دست نمی زدم. امروز زندگی من – بازی و غیره – در نتیجه غنی تر شده است. اما دلم برای بخشی از چیزی بزرگ و دائما در حال تغییر تنگ شده است.
این چیزی است که مارول اسنپ به من می دهد. در ابتدا این صرفاً دروازهای سرگرمکننده و کمیک-فنبوی من به بازیهای کارتی بود. سپس شروع به جستجوی وب سایت ها، انجمن ها و تاکتیک های تعویض فید کردم. من از آنها به اندازه بازی کردن لذت می برم. روز من اکنون در زمان مارول اسنپ اجرا می شود. من در نقطهای مبهم در روز وارد کار میشوم، میتوانم حدس بزنم که مدرسه برای بچههایم چه ساعتی شروع میشود، اما حتی مجبور نیستم به ساعتم نگاه کنم تا بدانم زمان بهروزرسانیهای روزانه سهباره و جدید است. مشکلات کارت من آن را در آب خود احساس می کنم، که در سن من، در فواصل منظم تری تخلیه می شود.
من احتمالا به مارول اسنپ معتاد هستم. اما جذاب ترین بخش اعتیاد (به هر حال برای من) این است که یک چارچوب و جدول زمانی به شما می دهد. هر چه بزرگتر می شویم بیشتر به دنبال چیزی می گردیم که زندگی ما را برای ما اداره کند. برای تصمیم گیری و بازگشت به آن سال های کودکی که در آن امن بودیم و از آنها مراقبت می کردیم. زیرا تصمیم گیری خسته کننده است و وقتی اشتباه می کنیم خود را سرزنش می کنیم. بهتر است فیفا یا کوکائین را مقصر بدانیم.
پس از ارتقاء خبرنامه

اما مارول اسنپ یکی از اعتیادهای مثبتی است که من داشته ام، زیرا یک بازی با شادی در مرکز آن است. لذت در گیم پلی، انیمیشن، جلوه های صوتی و انواع کارت. خوشحالی از این واقعیت است که تنها راهی که می توانید با حریف ارتباط برقرار کنید، از طریق یک بانک کوچک از تصاویر و کلمات عمومی، روی صفحه و غیر توهین آمیز است. بن برود، طراح بازی، به طرز دیوانه کننده ای شادترین بازیگر است. ویدیوهای معمولی او مملو از شور و شوق خندان عفونی است. فصل آوریل دارای تغییرات کارتونی در شخصیتهای حیوانات مارول است، با افتخار جف کوسه سرزمین بچه.
بازی دائما در حال تکامل است تا آن را شاد نگه دارد. نه فقط با محتوای کارت جدید، بلکه علاقهمندان و اعجابآور (به قول بچهها) به قدیمیها. شادی بازی آنلاین زمانی خشک می شود که یک سبک از بازی غالب شود (“The Meta” – The Kids). دروازه بانان مارول اسنپ هرگز اجازه نمی دهند اینها برای مدت طولانی تسلط داشته باشند. این باعث آرامش بازیکن مزخرفی مثل من می شود. هرگز فکر نمیکردم آسایش و شادی دو چیزی باشد که در بازیها به دنبال آن بودم، اما آنها نقطه مقابل بدبختی مکرر هستی هستند و آسایش در دنیایی که به طرز وحشتناکی ناپایدار است زودگذر است.
شاید به این دلیل است که من در سنی هستم که والدین (و معاصران) در حال بیمار شدن و مرگ هستند، اما من هستم این نزدیک به نوشتن رمان بزرگ بازی اگزیستانسیالیستی فرانسوی است که در آن مردی تنها لذت واقعی خود را در Super Mario Kart می یابد. اما امروز نه. امروز، تنها 2300 توکن با 6000 توکنی که برای خرید جف کوسه نیاز دارم فاصله دارم. بنابراین، زمان clobberin است!
این محتوا از سایت های خبری خارجی بطور اتوماتیک دانلود شده است و عصر فناوری فقط نمایش دهنده است. اگر این خبر با قوانین و مقررات جمهوری اسلامی مناقات دارد لطفا به ما گزارش کنید.