به گزارش سرویس اخبار فناوری پایگاه خبری عصر فناوری ،
این داستان در مورد خیلی چیزهاست.
این یک داستان در مورد Duolingo است. به طور مشخص. این در تیتر است. اما این واقعا داستانی در مورد انجام کارها به دلایل اشتباه
همچنین داستانی در مورد اینکه گیمیفیکیشن چقدر سریع می تواند یک چیز را به چیز دیگر تبدیل کند. و مطمئناً داستانی درباره این است که چگونه من یک احمق کامل هستم. اینکه من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم یا انجام می دهم و هیچ کس نباید در مورد چیزی به توصیه های من گوش دهد.
اما اجازه دهید با قسمت Duolingo شروع کنیم.
در پایان ماه اکتبر تصمیم گرفتم در Duolingo زبان اسپانیایی را شروع کنم. این تصمیم خوبی بود زیرا یادگیری یک زبان جدید سرگرم کننده و مفید است. اما این تصمیم وحشتناکی نیز بود، زیرا به معنای واقعی کلمه به معنای واقعی کلمه از دیدار خانواده در شیلی – کشوری اسپانیایی زبان – برگشته بودم و یکی از چهار یا پنج باری را که در تمام زندگیام میتوانست به زبان اسپانیایی صحبت کنم هدر دادم. مفید بوده است

با هیولاها نبرد، مبادا خودت تبدیل به هیولا بشوی.
سارا تیو/CNET
اما حقیقت این بود که من میخواستم زبان اسپانیایی یاد بگیرم، زیرا در حین دیدار با خانواده – که 10 ماه در شیلی کار کرده بودند – از سرعت سازگاری آنها الهام گرفته/حسادت میکردم. در آن زمان، خواهر شوهرم از دانستن اسپانیایی تقریباً صفر به مدیریت هر موقعیتی با استفاده از زبانی که در حال یادگیری بود، رفت. او شروع به استفاده از Duolingo کرد. بنابراین فکر کردم، هوم، شاید بتوانم این کار را انجام دهم؟
همچنین این تصمیمی بود که با یک ضربه بهره وری مرتبط بود. با تشکر از jetlag (از سفر خارج از کشور فوق) من خیلی زود از خواب بیدار می شدم، حدود ساعت 5 یا 6 صبح، خوب بود! داشتم کارهای زیادی انجام میدادم نه لزوماً چیزهای کاری، بلکه چیزهای ورزشی، چیزهای زندگی. بنابراین من یک معامله کوچک با خودم انجام دادم: برای 30 دقیقه اول یا بیشتر، به محض اینکه از خواب بیدار می شدم، در Duolingo شیرجه می زدم.
Duolingo، برنامه ای که برای کمک به افراد در یادگیری هر یک از 40 زبان طراحی شده است، بسیار محبوب است. این اپلیکیشن به عنوان بهترین اپلیکیشن اپل در سال 2013 معرفی شد و بیش از 50 میلیون کاربر دارد. Duolingo، همراه با طلسم جغد سبز ثبت اختراع خود، در فرهنگ عامه تا هسته خود نفوذ کرده است. برنامه Saturday Night Live حتی در سال 2019 طرحی روی آن انجام داد.
مطالعات متعدد از اثربخشی آن به عنوان یک ابزار یادگیری صحبت می کنند. یکی متوجه شد که Duolingo به اندازه یادگیری در کلاس درس مؤثر است. اما همه مطالعات از اثربخشی آن صحبت نمی کنند. استیون ساکو، استاد زبان بازنشسته، 300 ساعت وقت صرف یادگیری زبان سوئدی در Duolingo کرد، اما همچنان موفق شد در امتحان نهایی یک دوره مقدماتی دانشگاه مردود شود.
هیچ کدام از اینها من را منصرف نکرد. اوایل رفتم سخت. هر روز صبح تقریباً یک ساعت وقت صرف میکردم و درسهای ابتدایی را میگذراندم. این فوق العاده اعتیاد آور بود. من دانش پایه ای از اسپانیایی داشتم (هولا، amigos!) بنابراین با دقتی نزدیک به 100% در حال پیشرفت بودم، یک تقویت نفس غول پیکر که با احساسات مبهم موفقیت همراه بود.
این احساسات مبهم با همه چیزهای بازی ویدیویی Duolingo که دائماً به من غذا می داد تقویت می شد. امتیازها و جواهرات را – صرف نظر از اینکه آنها چه کردند یا چه معنی داشتند – آنها را مانند یک بوقلمون دیوانه خوردم. Duolingo ماشینی بود که برای ایجاد احساس سازنده سطحی در من طراحی شده بود. بله قربان. به راستی. به من آن سروتونین بده بگذار من از پستانک این جغد سبز عجیب و غریب بمکم. من غرق لذت های توخالی و ممنوعه آن خواهم شد. خشکش می کنم.
سگ های الماس

اگر طولانی به پرتگاه خیره شوید، پرتگاه به عقب نگاه می کند.
Duolingo
شاید عجیب ترین چیز در مورد وسواس Duolingo من: در حالی که ساعت 6 صبح مشغول جمع آوری جواهرات بودم، یک زن انسانی داشتم که در اتاق خواب من می خوابید که نه تنها به عنوان شغل تمام وقتش زبان تدریس می کرد.، بلکه اسپانیایی هم صحبت می کند. روان.
به جای اینکه از این زن واقعی و بالغ که در خانه من زندگی می کند بخواهم به من کمک کند اسپانیایی یاد بگیرم، با حالت یک شامپانزه مضطرب پشت تلفنم خمیده نشستم و جواهرات و امتیازات تجربه – یا XP – را به دست آوردم. نرخ ترسناک
آیا این به من در یادگیری اسپانیایی کمک کرد؟ گفتنش سخته در نهایت یادگیری زبان اسپانیایی دیگر مهم نبود. یادم می آید یکی از دوستانم که بعد از بازگشت از شیلی برای اولین بار می دیدمش سعی کرد با من اسپانیایی صحبت کند.
او نیز در حال یادگیری زبان اسپانیایی بود. من کاملا یخ زدم. این زن به زبان دولینگو صحبت نمی کرد. او به زبان دنیای واقعی با کلمات واقعی صحبت میکرد، و من به طرز وحشتناکی برای پاسخگویی بیتجهیز بودم.
@bellstreet من نمی دانم چگونه یک قهوه سفارش دهم، اما مطمئناً می توانم به شما بگویم قفسه کتاب کجاست
♬ آن را بچشید – ایکسون
اما به سختی مهم بود. من به سختی از بی کفایتی خود شرمنده شدم. در آن زمان من تبدیل به یک معتاد لاغر و توخالی شده به XP شده بودم که تنها با جمع آوری بی پایان امتیازات پین بال در Duolingo زندگی می کرد. اسپانیایی بیرون بود. برنده شدن تنها چیزی بود که مهم بود.
من به خصوص توسط سیستم لیگ Duolingo شیفته شدم.
Duolingo به کاربران خود اجازه می دهد تا در یک سری از لیگ ها با یکدیگر رقابت کنند، شبیه به لیگ هایی که ممکن است در بازی های ویدیویی مانند Overwatch یا DOTA پیدا کنید. شما با “برنز” شروع می کنید. اما اگر XP کافی جمع آوری کنید، می توانید به لیگ های بالاتر و رقابتی تر ارتقا پیدا کنید. در مجموع 10 مورد وجود دارد که به نظر می رسد همه آنها از بازی های پوکمون نامگذاری شده اند: Sapphire، Ruby، Emerald، Pearl و غیره و غیره.
لیگ برتر بزرگ پاپا، لیگ الماس است. این جایی است که پسران بزرگ بازی می کنند، اما حتی رسیدن به آن نقطه نیز چالش برانگیز است. این لیگ ها هستند سخت است و برخی از شرکتکنندگان به وضوح همه چیز دیگری را به جز زحمت کشیدن در ماینهای Duolingo XP دارند. من تکنیک های کمی عجیب و غریب را کشف کردم، فقط برای اینکه بتوانم رقابت کنم. به سرعت دروس را سر و صدا میکردم، 15 دقیقه دو برابر XP افزایش میدادم، سپس این زمان را با سر زدن به درسهای «داستانی» آسان برای 80XP یک پاپ، به حداکثر میرسانم.
اگر این به نظر شما شبیه به یک انسان واقعی است، به شما تبریک می گویم. در مقابل، من از محو کردن مردان، زنان و کودکان بیگناه در تابلوی امتیازات Duolingo ضربه می خوردم. من سمی ترین آشغال زنده شدم. اگر Duolingo به من پیامی میفرستاد که میگوید من از رتبه اول سقوط کردهام، مانند یک احمق که مورد تحقیر قرار گرفتهاند برمیگشتم و به هر کسی که جرأت به چالش کشیدن برتری Duolingo من را داشته باشد، حمله هستهای میکنم. تا زمانی که کل لیگ یاقوت کبود به خاکستر تبدیل نشود، آنجا را ترک نمیکنم.
برداشتن نفرین
اما پس از آن، یک روز … من فقط ترک.
دلیل خوبی داشتم حوالی کریسمس بود. خانواده اسکاتلندی من، که بیش از چهار سال بود که به لطف کووید ندیده بودم، به سیدنی، استرالیا پرواز کردند تا برای تعطیلات از من دیدن کنند. خیلی برنامه ریزی کرده بودیم، به حدی که به سختی وقت داشتم گوشیم را چک کنم.
این زمانی بود که Duolingo کمی … عجیب و غریب شد.
مانند یک عاشق طرد شده، Duolingo شروع به ارسال بی وقفه به من کرد، از طریق یک سری اعلان های تهاجمی فزاینده برای بازگشت من. من با وحشت تماشا کردم که یک برنامه تلفن همراه در تلاش برای بازگرداندن من مراحل غم و اندوه را پشت سر می گذارد. مانند یک شریک نیازمند که 10 دقیقه بعد از پیامک با شما تماس می گیرد، Duolingo شروع به فرستادن من کرد ایمیل ها وقتی به نوتیفیکیشن ها پاسخ ندادم این یک حمله وحشیانه بود که فقط نشان داد که زمانی وسواس Duolingo من چقدر پیچیده بود.
بعد از اینکه تقریباً سه هفته در Duolingo قرار گرفتم، یک یادداشت تاریک و خنده دار دریافت کردم: “به نظر نمی رسد این یادآوری ها کار کنند. ما ارسال آنها را متوقف خواهیم کرد. در حال حاضر“
و البته روز بعد Duolingo اعلان و ایمیل دیگری برای من ارسال کرد.
من هرگز برنگشتم. نفرین برداشته شده است. تکنیکهای اغواگری که زمانی Duolingo به خوبی از آن استفاده میکرد – XP، سنگهای قیمتی، لیگها – دیگر بر من تاثیری ندارند. خط من مرده است من آزادم

“در هر درس تا ساعت 8 شب 5XP اضافی کسب کنید چقدر می توانید درآمد داشته باشید؟”
اسکرین شات ویدیو توسط CNET
در حال حاضر، روزهایی که توسط یک جغد دمدمی مزاج، سبز و دیجیتالی گاز گرفته بودم، با خوشبختی به پایان رسیده است.
تنها چیزی که باقی مانده است: پیچک های پوسیده روش هایی که برای به دام انداختن من استفاده می شود، تک گویی درونی من سعی می کند همه آن را معنا کند. به عنوان کسی که نسبت به اثرات گیمیفیکیشن بی حس است، تعجب می کنم که این قدر موثر عمل کرده است. اگر این Call of Duty یا FIFA بود، مارپیچ بیپایان اعداد که به سمت بالا میپیوندند، تأثیر کمی بر من میداشت. اما در Duolingo، برنامهای که برای آموزش چیزی که به طور مماس با بهبود خود طراحی شده است، مقاومت در برابر این فریب غیرممکن بود.
درس آموخته شد. یا، در این مورد، به نوعی درسی آموخته شده است.
آیا اسپانیایی من بهتر شد؟ بله و خیر.
چند کلمه یاد گرفتم و جنبه های دستور زبان ناشیانه ام را جلا دادم. اما من گمان میکنم که اگر همسرم در همین لحظه از دفتر خانهاش بیرون برود و با من به زبان اسپانیایی صحبت کند، عصبانی میشوم. من در انبوهی از لباس ها متلاشی می شدم و مانند جادوگر شریر غرب سیگار می کشیدم.
اما پس از آن، احیا شده، مانند یک گولوم نفرین شده و خمیده، احتمالاً Duolingo را کاملاً با خلبان خودکار آتش می زنم و دوباره خودم را در ورطه مکیده می بینم.
این محتوا از سایت های خبری خارجی بطور اتوماتیک دانلود شده است و عصر فناوری فقط نمایش دهنده است. اگر این خبر با قوانین و مقررات جمهوری اسلامی مناقات دارد لطفا به ما گزارش کنید.